ورود کاروان به کربلا

ساخت وبلاگ

ای امیر الحاج قلبم بی قراری می کند

تا که از غصه نمیرم گریه یاری می کند

جان من کم تر بگو ، کرب و بلا ، کرب و بلا

نام این صحرا ز دیده اشک جاری می کند

گوئیا می بینم اینجا صبح تا قبل غروب

هر طرف یک بانوئی را سوگواری می کند

اولین تصویر جسم ارباً اربای علی ست

دشت را دشمن از او آئینه کاری می کند

گوئیا می مبینم اینجا دور تو بگرفته اند

زان میانه رأس تو نیزه سواری می کند

دشمنت سر تا به پایت را به غارت می برد

بهر یک پیراهن کهنه چه کاری می کند

هر که بهر غارت آمد دست خالی برنگشت

موی بین پنجه ها را یاد گاری می کند

قاسم نعمتی

رایة الهدی...
ما را در سایت رایة الهدی دنبال می کنید

برچسب : ورود کاروان به کربلا,ورود کاروان به کربلا شعر,ورود کاروان به کربلا ( وروديه ),ورود کاروان کربلا به شام,ورود کاروان کربلا به مدینه,اشعار ورود کاروان به کربلا,ورود کاروان اسرا به کربلا,متن روضه ورود کاروان به کربلا,شعر ورود كاروان به كربلا,بحر طویل ورود کاروان به کربلا, نویسنده : 6rayatelhoda8 بازدید : 99 تاريخ : جمعه 7 آبان 1395 ساعت: 6:28